آویناآوینا، تا این لحظه: 11 سال و 24 روز سن داره

آوینا گل ما

شانزده ماهگی

سلام عزیز دلم . امروز که برات می نویسم 16 ماه و ده روزت هست . این روزا کارت شده فقط نای نای . تا از خواب بلند میشی میگی : آینگ ( آهنگ )  ،عروسی ، و میخوای که سوار تاب بشی و من آهنگ بزارم و برقصی و میگی مامان تاب بازی . چند تا دو کلمه ای میگی  مثله : تاب بازی ، توپ بازی ، بریم پارکینگ و چندتای دیگه شبیه به همینا . وقتی میگم بابا کجاست سریع میگی سرکار . الهی مامان قربونت بره عصر که میشه اصلا حاضر نیستی تو خونه بشینی و میگی بریم پارک و منم مجبورم ببرم بچرخونمت .دیروز برای اولین بار تنهایی رفتی خونه مادر تا من یکم به کارام برسم .فدات بشم من غذا خیلی خوب میخوری ولی وزن نمیگیری و. آزمایش بردمت خدارو شکر سالم بودی فکر کنم ژنتیکیه . عاشق م...
18 مرداد 1393

*

سلام مامانی خوشگلم . امروز که برات می نویسم 15 ماه و دو روزت هست . خیلی بزرگ شدی . وقتی خوابت میاد بالشت رو برمی داری و میای دنبالم میگی مامان شیر شیر . الهی فدات بشم . کلی حرفای قشنگ می زنی . عاشق گیلاس شدی و دوس داری مدام بخوری  هرکی ازت میپرسه گیلاس کجاست ؟ سریع میگی یچخال الهی فدای لهجه قشنگت بشم عروسکم . همه فامیل رو به اسم صدا میزنی هرکس رو هم نمیشناسی میگی دایی . کلا رابطه بهتری با مردا داری . از همه بیشتر هم عاشق ایوب هستی و ورد زبونت شده ایوب . مدام داری با گوشی باهاش حرف میزنی . از بعد از تولدت خیلی زیاد مریض شدی و من همش درگیر . الهی دیگه  مثل اون روزا نیاد
10 تير 1393

یازده ماهگی

عزیز دلم تو این ماه خیلی بلا شدی کلی حرف برامون میزنی هرکی رو میبینی میگی کیه چیه و میگی سارا ، غزل ،جوجه البته با لهجه شیرین خودت دختر عزیزم این روزا خیلی ازت عکس میگیرم ولی بابا نمی ذاره دوربین رو برنیم به کامپیوتر ایشالا عکساتو از آتلیه میگیرم میذارم برات ...
24 اسفند 1392